۱۱۹۸۲.الإمامُ الرِّضا عليه السلام :تَصَدَّقْ بِالشَّيءِ و إن قَلَّ، فإنَّ كُلَّ شَيءٍ يُرادُ بِهِ اللّه ُ و إن قلَّ ـ بَعدَ أن تَصدُقُ النِّيَّةُ فيهِ ـ عَظيمٌ.۱

(انظر) وسائل الشيعة : ۱ / ۸۷ باب ۲۸.
فعل المعروف : باب ۲۶۳۷.

۲۴۸۴

دَرَجاتُ العُجبِ

۱۱۹۸۳.الإمامُ الكاظمُ عليه السلام :العُجبُ دَرَجاتٌ، مِنها : أن يُزَيَّنَ لِلعَبدِ سُوءُ عَمَلِهِ فيَراهُ حَسَنا فيُعجِبَهُ و يَحسَبَ أنَّهُ يُحسِنُ صُنعا، و مِنها : أن يُؤمِنَ العَبدُ بِرَبِّهِ فيَمُنَّ عَلَى اللّه ِ عَزَّ و جلَّ و للّه ِِ عَلَيهِ فيهِ المَنُّ.۲

۲۴۸۵

العُجبُ يوجِبُ فَسادَ العِبادَةِ

۱۱۹۸۴.رسولُ اللّه ِ صلى الله عليه و آله :قالَ اللّه ُ تَعالى : أنا أعلَمُ بِما يَصلُحُ بِه أمرُ عِبادي، و إنَّ مِن عِبادِيَ المُؤمِنينَ لَمَن يَجتَهِدُ في عِبادَتِهِ، فيَقومُ مِن رُقادِهِ و لَذيذِ وسادِهِ، فيَجتَهِدُ و يُتعِبُ نَفسَهُ في عِبادَتي، فأضرِبُهُ بِالنُّعاسِ اللَّيلةَ و اللَّيلَتَينِ نَظَرا مِنّي لَهُ، و إبقاءً عَلَيهِ، فيَنامُ حتّى يُصبِحَ، فيَقومُ ماقِتا لِنَفسِهِ و زارِيا عَلَيها، و لَو اُخَلّي بَينَهُ و بَينَ ما يُريدُ مِن عِبادَتي لَدَخَلَهُ مِن ذلكَ العُجبُ بِأعمالِهِ، فيَأتيهِ ما فيهِ هَلاكُهُ لِعُجبِهِ بِأعمالِهِ، و رِضاهُ عَن نَفسِهِ؛ حتّى يَظُنَّ أنَّهُ قَد فاقَ العابِدينَ، و جازَ في عِبادَتِهِ حدَّ التَّقصيرِ، فيَتَباعَدَ مِنّي عِندَ ذلكَ و هُوَ يَظُنُّ أنَّهُ قَد تَقَرَّبَ إلَيَّ !۳

۱۱۹۸۲.امام رضا عليه السلام :صدقه دهيد هر چند اندك باشد؛ زيرا هر چيزى كه براى خدا باشد، گر چه اندك ـ اگر با نيّت درست و خالص صورت گيرد ـ بزرگ است.

۲۴۸۴

درجات خودپسندى

۱۱۹۸۳.امام كاظم عليه السلام :خودپسندى درجاتى دارد؛ يكى از آنها اين است كه كردار زشت بنده به نظرش زيبا جلوه كند و آن را نيكو بيند و خوشش آيد و پندارد كه كار خوبى مى كند. يكى ديگر اين است كه بنده به پروردگارش ايمان آورد و براى اين كار، بر خداوند عزّ و جلّ منّت گذارد، حال آن كه در اين كار، خداوند را بر او منّت است.

۲۴۸۵

خودپسندى مايه تباهى عبادت است

۱۱۹۸۴.پيامبر خدا صلى الله عليه و آله :خداوند عزّ و جلّ فرمود: من بهتر مى دانم كه چه چيز به صلاح كار بندگان من است. برخى از بندگان مؤمن من هستند كه در عبادت مى كوشند. از بستر خويش بر مى خيزند و سر از بالين لذّتبخش خود بر مى دارند و در عبادت من مى كوشند و خود را به رنج و زحمت مى اندازند، اما من از روى لطف و براى حفظ او يكى دو شب چرت را بر او غالب مى سازم و در نتيجه، خواب مى ماند و صبح كه بر مى خيزد از دست خود عصبانى است و خويشتن را ملامت مى كند. اگر جلوى او را وا گذارم كه هر چه مى خواهد مرا عبادت كند، از اعمال خويش دچار خودپسندى مى شود و در نتيجه، مهلكه ها به سراغش مى آيد؛ چه، بر اثر مغرور شدن به اعمالش و از خود راضى گشتن خيال مى كند كه بالا دست عابدان شده و در عبادت خويش ديگر تقصير نمى كند [و حق عبادت را چنان كه بايد مى گزارد] و بدين سبب از من دور مى شود در حالى كه مى پندارد به من نزديك شده است.


1.وسائل الشيعة : ۱/۸۷/۳.

2.الكافي : ۲/۳۱۳/۳.

3.عدّة الداعي : ۲۲۲.